تحلیل بین بازاری

تحلیل بین بازاری

تجزیه و تحلیل بازارهای متقابل به دنبال توسعه و ادغام بازارهای مالی جهانی به سرعت برای بازیگران این بازارها تبدیل به یک دستور آشکار شده است.

در حال حاضر دیگر نمی توان که در یک بازار بدون در نظر گرفتن بازارهای دیگر فعالیت نمود.

خبر تصمیم بانک مرکزی کشوری مانند چین می تواند تمامی بازارهای مالی بزرگ  جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد.

با وجود این قضیه، این مسائل در کل بیانگر یک چیز هستند و آن جهانی شدن است.

بدیهی است که خطرات ناشی از این اقدام می تواند بسیار شدید باشد.

در این نوع تحلیلی باید به روابط میان بازارهای مختلف کالا، اوراق مشارکت، سهام و ارز توجه نمود.

در این میان پارامترهای کلان اقتصادی مانند: نرخ های بهره، تورم و سیاست های بانک مرکزی و دولت نیز مهم و اثر گذار می باشند.

1- تحلیل بین بازاری در آمریکا:

در ایالت متحده آمریکا شاخص CRB مهمترین شاخص به منظور اندازه گیری جهت بازارهای کالا محسوب می شود.

این شاخص از 21 کالا تشکیل شده است.

کالاهایی مانند: نفت و طلا از جمله کالاهای با بهترین عملکرد در این شاخص هستند.

در تحلیل بین بازاری  قیمت نفت در بازار ایالت متحده داریم:

اگر قیمت نفت کاهش یابد، تقاضای سفته بازی نفت نیز کاهش می یابد و در نتیجه شاخص CRB نیز کاهش خواهد یافت.

با کاهش شاخص CRB، ارزش دلار افزایش می یابد.

افزایش دلار باعث کاهش تورم خواهد گردید و کاهش تورم کاهش نرخ بهره را در پی خواهد داشت.

با کاهش نرخ بهره، قیمت اوراق قرضه افزایش می یابد و قیمت ها در بازار سهام نیز افزایش خواهند یافت.

البته تاثیر کاهش نرخ بهره بر رونق بازار سهام با یک تأخیر 4 تا 6 ماهه خواهد بود.

در کشور آمریکا بازار اوراق قرضه و سهام معمولاً هم جهت هستند.

واگرایی در بین اوراق قرضه و سهام هشداری برای تغییر جهت در بازار سهام می باشد.

در مورد دلار با اینکه هر دو بازار بورس و اوراق قرضه، تحت تأثیر دلار قرار دارند باید دقت کرد که تغییرات دلار از طریق اثر بر بازارهای کالا به این دو بازار منتقل خواهد شد.

تغییرات دلار ابتدا بر بازار کالا اثر می گذارد و بازارهای کالا نیز بر  اوراق قرضه بازار سهام را تحت تأثیر قرار خواهند داد.

2- تحلیل بازارهای متقابل در ایران با تاکید بر تاثیر کاهش قیمت نفت:

در مورد کشور ما، به دلیل ارزان شدن نفت، قیمت بسیاری از کالاها کاهش یافت و به بهای آن تورم رخ داد.

با توجه به این کاهش نرخ تورم، نرخ سود نیز کاهش یافت.

اما نکته اینجاست که نرخ سود بخش واقعی اقتصاد نتوانسته به زیر 20 درصد برسد.

سود واقعی بازار، نرخی است که در بازار کالا و در بخش واقعی اقتصاد کشور شکل می گیرد.

با این نرخ، خریدار و فروشنده تمایل دارند عرضه و تقاضای خود را تعدیل کنند.

نرخ سود در کشور ما را بانک مرکزی تعیین می نماید.

اتفاقی که افتاده است این است که با توجه به کاهش تورم، نرخ سود بخش واقعی اقتصاد پایین آمده اما همچنان بسیار بیشتر از رقم اعلامی بانک مرکزی و کاهش نرخ سود به 20 درصد می باشد.

در حقیقت نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد باید به حدود 20 درصد برسد تا بازار سهام بتواند مطابق با اصول واقعی تحلیل های بین بازاری حرکت نماید.

https://bit.ly/3WwZjjh